هنوز هم فكر ميكنيد افراد موفق، باهوشتريناند؟
هنوز هم آدمها را بر اساس هوششان ميسنجيد؟
هنوز هم فكر ميكنيد افراد خيلي موفق، هوش ذاتي خيلي خوبي داشتهاند؟
پس به صحبت آلفرد بينه (كسي كه ضريب هوشي يا همان آي كيو را اختراع كرد) گوش كنيد:
«برخي از فيلسوفها ميگويند هوش هر فرد، چيز ثابتي است. بايد به اين بدبيني وحشيانه، اعتراض كرد!»
حتي خود كسي آي كيو را اختراع كرده، چنين جمله حماسي و اعتراضياي دارد!
هرچند هنوز هم كسي منكر تأثيرگذاري كم يا زياد ژنتيك، آي كيو و يا بهره هوشي در ميزان موفقيت يا آيندهي يك فرد نيست، اما بهره هوشي ديگر از ليست عوامل اصلي موفقيت، خط خورده است.
قبلاً تنها و تنها به بهره هوشي يا آي كيو نگاه ميكردند و فكر ميكردند هرچه يك فرد هوش بيشتري داشته باشد، در آينده موفقتر است.
تا اينكه آقاي گاردنر، نظريه هوشهاي چندگانه ارائه داد.
آقاي گاردنر ميگفت هركدام از ما انسانها، در يك يا چند هوش، قويتريم. او اين نكته را هم اضافه كرده بود كه هركدام از اين هوشها (مثل هوش كلامي، هوش منطقي و غيره) را ميتوانيم پرورش دهيم، با تمرين قويترش كنيم و با مطابق ميلمان تغييرشان دهيم؛ اما تنها بهره هوشي نميتواند تعيينكننده باشد.
به زبان سادهتر، اگر فرض كنيم شما با يك «آيكيوي بسيار بالا» بتوانيد صاحب يك كرسي در بهترين دانشگاه جهان شويد، اگر ساير مهارتهاي ضروري را بلد نباشيد، هرگز نميتوانيد اين جايگاه مهم را حفظ كنيد.
همين الان هم اگر كمي در حافظهتان جستجو كنيد، كساني را پيدا خواهيد كرد كه مثلاً پول و ارث زيادي بهشان رسيده اما نتوانستهاند با آن كاري كنند يا آن را چند برابر كنند! چون مهارتهاي لازم و ضروري را بلد نبودهاند!
بيشترين احتمال موفقيت هنگامي وجود خواهد داشت كه شما هم داراي هوش خوبي باشيد و هم بتوانيد مهارتهايي را در خود پرورش دهيد كه در زندگيتان هر روز جريان دارند و كاربردي هستند.
بنابراين اگر هوش را كنار بگذاريم بايد به دنبال عوامل ديگري براي موفقيت بگرديم. عواملي كه بتوانيم پرورششان دهيم و مثل ماهيچههايي كه با ورزش قوي و قدرتمند ميشوند، بتوانيم با تمرين و تكرار و زحمت، رشدشان دهيم.
شايد بد نباشد به سراغ مهارتهاي نرم برويم.
مهارتهاي نرم، مهارتهايي هستند كه در مدارس ايران، از ابتدايي تا فارغالتحصيلي، يا خيلي ناقص و بد به آنها پرداخته شده و يا كلاً چيز مهمي به حساب نيامده و بي خيالش شدهاند.
شما يادتان مي آيد در مدارس به شما مهارت هاي زندگي درس داده باشند؟ يادتان هست كسي براي بالا بردن اعتماد به نفس شما تلاش كرده باشد؟ به خاطر داريد حتي يكبار در مورد مهارت هاي مهمي مثل تصميم گيري يا حل مسئله با شما صحبت كرده باشند؟
هدف گذاري را چه كسي به شما ياد داده است؟ در مورد هوش هيجاني و اهميت زيادش چه كسي به شما آموزش داده است؟
مهارتهاي نرم، مهارتهاي ذهني هستند كه ارزيابي كميت و عدد آنها دشوارتر از مهارتهاي سخت (مثل مدرك تحصيلي، زبان خارجي و غيره) است. به مهارتهاي نرم «مهارتهاي انساني» و يا «مهارتهاي بين فردي» هم ميگويند.
اگر به زندگي افراد موفق نگاه كنيم، ميبينيم آنها چقدر براي يادگيري برخي مهارتها كه شايد از ديد ما بيفايده ميآيد، تلاش كردهاند و برايش زحمت كشيدهاند.
آنها مهارتهاي ارتباطي قوي دارند، ميدانند با هركسي چطور بايد حرف بزنند. به اين فكر كنيد كه آدمهاي كاريزماتيك و موفق، چقدر خوب با ديگران ارتباط برقرار ميكنند، چقدر خوب صحبت ميكنند، ديگران را چطور جذب ميكنند، چطور در مذاكرات و معاملات برنده ميشود، چگونه فرصتها را ميبينند و چطور آينده را به درستي پيشبيني ميكنند.
آنها حل مسئله را بلدند، مهارت تصميمگيري را ياد گرفتهاند، روي آموزش فن بيان خودشان كار كردهاند و براي يادگيري چنين مهارتهايي بارها و بارها تمرين كردهاند و طعم شكست را زياد چشيدهاند.
يادمان باشد، بهترين سرمايهگذاري دنيا، نه در بانك و مسكن و غيره، كه سرمايهگذاري روي خودمان است.
وقتي خودمان حسابي رشد كنيم، آنگاه افكار تازه و جديد به سراغمان ميآيد و فرصتهاي جديد جلوي راهمان پيدا ميشود.